انسان باید تاجر باشد

0

ما دائما در حال تجارتیم

ما در هر لحظه در حال تجارتیم. یعنی همیشه یک چیزی را میدهیم تا یک چیز دیگری را دریافت کنیم. آدم های موفق کسانی هستند که در قبال چیزی که می دهند، چیز ارزشمندتری دریافت کنند. این مبنای تجارت است.

ما این قانون را در تجارت با پول تا حدودی درک کرده ایم.

مثلا از خودمان می پرسیم که کجا زمین بخریم بیشتر رشد می کند؟ کدام منطقه تراکم بهتری دارد برای خرید زمین؟ کدام زمین سر دونبش است؟ کدام سهم را بخریم بیشتر سود می کند و…

همه ما تقریبا می شود گفت مجبور هستیم در مورد این مسائل مادی و مالی، خوب فکر کنیم که این مقدار پولی که داریم را چکار کنیم.

اما آیا ما همانقدر که روی بحث پول حساس هستیم، در مورد مصرف عمرمان هم حساسیت داریم؟

این مقدار عمر را چکار کنیم؟

ما باید از خودمان بپرسیم این یک مقدار عمر را چکار بکنیم؟ این مهم است. ما باید از خودمان بپرسیم که با سرمایه هایمان باید چگونه برخورد بکنیم؟

خود خداوند که ما را خلق کرده است و بافت وجودی ما را می شناسد، قسم خورده است که انسان در خسران است. دقت کنید، خداوند نفرموده که انسان در حال ضرر کردن است بلکه فرموده انسان در حال خسران است. فرق این دو را میدانید؟

فرق این است که در خسران، انسان دارد اصل مایه را از دست می دهد نه سود را!

نتیجه

پس ما برای اینکه سرمایه های اصلی مان را از دست ندهیم باید به این باور برسیم که هر حرفی که میزنیم یا رشد می کنیم یا خسران می کنیم. این در تمام زندگی جاریست. ما در هر لحظه یا زمینه رشد ایجاد می کنم یا زمینه رشد ایجاد نمی کنم.

البته لازم است توجه داشته باشیم که این امر نباید برای ما به وسواس تبدیل شود چراکه عنایت خداوند در هر حال شامل حال ما می شود. اما ما موظفیم که سعی خودمان را بکنیم تا یک زندگی در مدار وظیفه داشته باشیم.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید