دشمن چطور از تفکر سیستمی علیه ما استفاده می کند؟

0

مقدمه

به نظر شما اگر دشمن بخواهد تفکر را در کشور نابود کند چه کار می کند؟

آیا بنر چاپ می کند که تفکر باید در کشورهای اسلامی نابود شود؟

خیر! او با تفکر سیستمی خودش به گونه ای عمل می کند کسی نمی تواند ردپای او را در مسیر نیل به مقصودش تشخیص دهید.

در این نوشتار با بررسی مثال «نابودی تفکر در کشورهای اسلامی» به گوشه ای از روند کار سیستمی غرب اشاره می کنیم.

دشمن نگاه سیستمی دارد

صهیونیسم به مسئله نگاه سیستمی دارد . فرض کنید آنها تصمیم بگیرند تفکر را در جوامع اسلامی نابود کنند. خود این هدف برآمده از یک تفکر سیستمی است که بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که اگر تفکر در جامعه ای نابود شود نفوذ در آن راحت می شود.

این نکته ای است که بزرگان ما نظیر شهید مطهری و شهید بهشتی در گذشته به آن اشاره کرده اند. این بزرگواران به واسطه تفکر سیستمی خودشان در گذشته خطر نابودی تفکر در جوامع اسلامی را تشخیص دادند و گفتند که اگر در آینده سطح عقلانیت جامعه دینی افت کند این جامعه خطرناک میشود و از درون می پوسد.

ما چگونه کار می کنیم؟

به نظر شما اگر ما جای آنها باشیم چکار می کنیم؟ به عنوان یک مثال فرضی در نظر بگیرید که رهبر ما بگوید تفکر باید نابود شود. از فردا چه اتفاقی می افتد؟

ما شروع می کنیم به چاپ بنرهایی با سربرگ «تفکر باید نابود شود»! در مرحله بعد همایش های بزرگ چندهزار نفری برگزار می کنیم با موضوعیت نابودی تفکر و …

بعد هم منتظر می شویم هر کتابی را که رهبر در مورد نابودی تفکر معرفی کردند همان تعداد کتاب را بخشنامه می کنیم به همه سازمان ها و ارگان ها!

شاید به نظر خنده دار برسد اما این اتفاق در حقیقت رخ داده است. در گذشته مقام معظم رهبری برای سبک زندگی، ۱۹ کتاب را مثال زدند و تا امروز در همه جا همان ۱۹ کتاب به عنوان یک نسخه از جانب رهبری معرفی می شود. در حالی که ایشان فقط این ۱۹ کتاب را مثال زدند و از ما خواستند که به سراغ ادامه منابع برویم!

همانطور که در این مثال طنز بیان کردیم، ما هدف خودمان را همه جا فریاد می زنیم. از بنرهای شهری گرفته تا برنامه های تلویزیونی و … اما به این شعارها چندان جامه عمل پوشانده نمی شود. اینها به این علت اتفاق می افتند که تفکر ما خطی است. اتفاقا اگر هدف نابودی تفکر باشد اصلا نباید به زبان آورده شود. درست مانند کاری که دشمن انجام می دهد.

اگر غرب شبیه ما کار میکرد …

تصور کنید اگر غرب این کارها را بکند چقدر خنده دار میشود! مثلا آمریکا اعلام کند به زودی سریال هایی با فلان عنوان و با هدف نابودی تفکر در کشورهای جهان اسلام پخش می شود. کمی بعد هم بیاید و گزارش دهد که مثلا تاکنون ۲ میلیون نفر در فلان کشور این فیلم ها را دیده اند. این دقیقا کاری است که ما انجام می دهیم.

چند وقت پیش یک جایی بودیم و یک نفر از مسئولین می گفت در هفته اخیر 2000 برنامه در سطح استان اجرا کرده و رکورد اجرای برنامه را شکسته.  اما جای این سوال باقی است که این چه جریانی است که 2000 تا برنامه اش در یک هفته به اندازه 2 سانتی متر جامعه را جلو نبرده است؟!

روند کار سیستمی صهیونیسم

صهیونیسم برای نابودی تفکر به شیوه کاملا سیستمی عمل می کند. آنها ابتدا بررسی می کنند نابودی تفکر با چه چیزهایی ارتباط دارد. همین مرحله را هم شاخه شاخه می کنند. یعنی می پرسند:

  • از نظر موضوعی با چه چیزهایی ارتباط دارد؟
  • از نظر مخاطب با چه چیزهایی ارتباط دارد؟
  • از نظر قالب و هنر با چه موضوعاتی ارتباط دارد؟

مثلا ممکن است از نظر مخاطب، بیست تا دسته بندی انجام دهند. از نظر سنی، از نظر فهمی و …

در مرحله بعد آنها می توانند به صورت کاملا هدفمند برای نابودی تفکر در هر دسته برنامه ریزی مشخص انجام دهند. یعنی برنامه آنها برای نابودی تفکر در گروه جوانان بسیجی متفاوت است با گروه افراد مسن. یا اینکه برنامه شان برای جوامع سنتی متفاوت است با برنامه ای که برای جوامع مدرن دارند و …

کتاب را فراموش کنید!

به عنوان مثال آنها نتیجه می گیرند که برای نابودی تفکر در کشور باید افراد از کتاب خواندن فاصله بگیرند تا آنجا که در دانشگاه ها و حوزه ها بگویند: «کی حال داره کتاب بخونه؟!»

برای اینکه به این مقصود برسند، تشخیص می دهند که باید با خلاصه کردن کتاب ها علم را ساندویچی کنند. این جریان، انسان ها را نسبت به علم و یادگیری بی حوصله بار می آورد. به علاوه اینکه در بسیاری از موارد، در این خلاصه کردن کتاب ها، حواشی مطلب حذف نمی شوند بلکه اصل مطلب حذف یا تحریف می شود.

حالا آنها برای اقدامات خودشان طی ده سال آینده برنامه ریزی می کنند تا این بی حوصلگی در مطالعه صورت بگیرد. از این تلاش بلند مدت آنها متجب نشوید چرا که این هزینه ها برای آنها ارزش دارد.

آنها فقط مهندسی محتوا را انجام می دهند

دشمن ریز به ریز اقدامات لازم را خودش انجام نمی دهد. آنها فقط مهندسی محتوا را انجام می دهند. دقیقا مانند کاری که برای دانش آموزان کردند. در گذشته پیدا کردن کتاب کمک درسی در کیف دانش آموزان سبب شرمساری دانش آموزان بود اما امروز اگر معلمی کتاب کمک آموزشی معرفی نکند یک معلم غیر حرفه ای به حساب می آید!

نابودی تفکر در هیات ها

صهیونیسم برای نابودی تفکر به این می اندیشد که هر موضوعی که به تفکر گره خورده را هدف بگیرد. به عنوان مثال هیات های مذهبی نیز با تفکر گره خورده اند. خوب چطور باید این فضا را از تفکر دور کرد؟ باید در هیات ها دیسکو راه بیوفتد!

اشتباه ما در تفکر سیستمی چیست؟

جامعه ما خواب است! جامعه ما تفکر سیستمی ندارد که  متوجه این جریان ها بشود. این جامعه نشانه ها را نمی فهمد. اگر تفکر سیستمی داشتیم متوجه می شدیم فرایندهایی که امروز در جامعه ما مشاهده می شود در نهایت به چه نتیجه ای ختم می شوند.

یکی از تفاوت های مهم تفکر سیستمی با تفکر خطی این است که تفکر سیستمی فرایندها را مدنظر قرار میدهد نه حوادث را. در تفکر سیستمی باید از تحلیل فرایند به نتیجه رسید نه از تحلیل حوادث. ما از حادثه ها نتیجه گیری می کنیم و این اشتباه جدی ما در نبود تفکر سیستمی هست.

ما به این دلیل در مقابل این حملات غرب دیر اقدام می کنیم که روی حوادث تمرکز کرده ایم. در حالی که هر حادثه ریشه در روندی دارد که از ۶ یا ۷ سال قبل از آن آغاز شده است.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید