چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم؟

0

راز مهره مار!

قدیمی ترها خوب با واژه مهره مار آشنا هستند. برخی افراد عقیده دارند که داشتن مهره مار سبب جذابیت و دوست داشتنی شدن یک نفر بین سایر افراد می شود. مثلا فکر می کنند اگر کسی مهره مار داشته باشد، در جامعه، سایر افراد او را دوست خواهند داشت و به او توجه خواهند داشت.

همین باور خرافی قدیمی باعث شده بود که هرکس با دیگران ارتباط بهتری دارد، به شوخی گفته شود که او مهره مار دارد. شاید شما هم در خانواده تان کسی را داشته باشید که چون با همه ارتباط دوستانه ای دارد، به شوخی گفته می شود که او مهره مار دارد.

اما حقیقت این است که این افراد دوست داشتنی و موفق در ارتباطات مهره مار ندارند. بلکه این افراد به صورت خودآگاه یا حتی شاید بدون اینکه خودشان بدانند، یک سری اصول ساده ارتباطات را رعایت می کنند که شما هم با رعایت همین اصول، می توانید رفته رفته مانند همین افراد در روابط تان موفق باشید.

طبیعتا یک یک فرد عبوس که این اصول را رعایت نمی کند، اگر به جای یک مهره مار، سه تا مهره مار هم داشته باشد، روابط موفقی نخواهد داشت!

در ادامه این نوشته به دو مورد از اصول ارتباط موفق که بسیار ساده اما خیلی مهم هستند اشاره می کنیم.

از علایق او صحبت کنید

یکی از اصول ساده و بسیار مهم در برقراری ارتباط موفق، این است که در اولین ارتباط با طرف مقابل، از علایق، استعدادها، نقاط قوت یا تجربیات او صحبت کنید.

مثلا با یک رفتگر صحبت می کنید، از او بپرسید که از کجا می توانید یک جاروی خوب برای خانه تان بخرید. بار دیگر بپرسید جارو خریدید، حالا چکار می توانید بکنید که جارو صاف بایستد. مثلا او می گوید که باید یک چوب به جارو وصل کنید. خودتان هم این را میدانید اما بپرسید!

فلسفه این سوال پرسیدن این است که طرف مقابل را در یک زمینه ای به رسمیت بشناسید. این به رسمیت شناختن زمینه ارتباط را ایجاد می کند.

به چند مثال دیگر هم در این زمینه توجه کنید:

سوار تاکسی می شوید بپرسید اینجا چه ساعت هایی ترافیک کمتری دارد؟

با یک راننده صحبت می کنید بپرسید مثلا از کجا بفهمیم روغن ماشین تمام شده؟

و …

از مسائل ناراحت کننده صحبت نکنید

نکته و اصل دوم ارتباطات موثر، این است که عمل خلاف نکته بالا را انجام ندهید. مثلا ممکن است در اولین ارتباط، به جای اینکه از علایق و استعدادهای طرف مقابل صحبت کنید از نقاط ضعف او صحبت کنید که این اشتباه است.

فرض کنید با یک نفر صحبت می کنید که در یک زمینه شغلی خودش اطلاعات خوبی دارد اما مدرک لیسانس آن رشته را نگرفته. اینکه در این موقعیت شما برگردید و به او بگویید چرا با اینکه اینقدر در این زمینه اطلاعات داری مدرک لیسانس نگرفتی اشتباه است!

چرا که شما با اشاره کردن به این نکته، آن فرد را دقیقا میبرید همانجایی که او در آن موقعیت استرس می گیرد، ناراحت می شود، حس ترس پیدا می کند و … .  در حالی که شما می توانستید در همین موقعیت، با اشاره کردن به نقاط قوت او، یک ارتباط عالی با او برقرار کنید و تاثیر مثبتی روی او بگذارید.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید