چگونه بصیرت سیاسی و فرهنگی خود را افزایش دهیم؟

0

بصیرت را چگونه تعریف می کنید؟

فاصله فهمِ آن تا عمل به آن را چقدر می دانید؟

در یک عبارت ساده «بصیرت» را اینطور تعریف می کنیم:

اینکه حواس مان به تهاجم فرهنگی باشد، اگر رهبری می فرمایند: «نفوذ یا شبیخون فرهنگی» متوجه باشیم و جدی بگیریم. پس فهم آن خیلی سخت نیست اما عمل به آن چطور؟

رابطه بین بصیرت و آینده پژوهی چیست؟

پیشتر درباره آینده پژوهی و برنامه تشکل های صهیونیستی حرف زدیم. پس با موضوع بصیرت و آینده نگری غریبه نیستید. حال یک سوال مهم مطرح می شود:

«بصیرت چه ما به اِزایی دارد؟»(ناظر به حوزه فرهنگی)

یا برای یک فعال فرهنگی چه مسیری در بصیرت افزایی وجود دارد؟

شما بعنوان یک فرد دغدغه مند که می خواهد بصیرت داشته باشد ، باید نگاهی آینده پژوهانه داشته باشید.

یعنی باید فرایند ها را بیابید، تشخیص دهید و بشکافید. برای فهم بهتر این مطلب به مثال ها توجه کنید:

  • ذائقه کودک شش ساله ما در هشت سال آینده چه خواهد بود؟ یعنی پیش بینی کنید که ۶ سال بعد قرار است چه اتفاقی در حوزه تربیت فرزند بیفتد.
  • در حوزه نوجوانان چطور؟ با چه مسائلی روبرو خواهیم بود؟
  • در سبک زندگی مان چطور؟

بخشی از بصیرت همین جاست، در تحلیل و پیش بینی.

بصیرت ما از کجا سرچشمه می گیرند؟

یک مطلب مهم در این بحث وجود دارد. اینکه در حوزه فرهنگی، بصیرت ما اندکی از نگاه به گذشته نشأت می‌گیرد و رو به جلو حرکت کردن چندان جدی گرفته نشده. پس برای آینده پژوهی لازم است روندها را ببینیم یا به مسیرها توجه کنیم که به کجا منتهی می شوند.

بعنوان مثال در بحث سبک زندگی می بینید که مدام در حال تغییر هستیم و این تغییر به یکباره ایجاد نشده! ذائقه ها به مرور زمان تغییر کرد. به مثال دقت کنید:

در بخش خوراک، امروزه شما ناچار هستید به سمت غذاهای آماده و به اصطلاح فست فود بروید. این مدل غذاها جای خود را در سفره خانواده ما ایرانی ها باز کرده اند. حالا در اینجا زمانی که بصیرت نباشد برای مقابله با چنین جریانی ما با طرح خودِ غذای آماده به سراغ آن می رویم که نتیجه آن تغییراتی بی فایده هستند که جوابگوی تحول نیستند. اما چرا؟!

در بخش معماری، چه اتفاقی افتاده است؟ و این روند هنوز هم در حال تغییر است. آشپزخانه هایی که از طرح سنتی به open تغییر کرده اند و اکنون هم به طرحی بنام جزیره تغییر شکل داده اند. مدلی که حریم ها در آن از بین رفته است.

در بخش معماری ما باید به شبکه مسائلی همچون صله رحم، مواسات، انس، اخوت و ضرورت ها می پرداختیم که در سبک زندگی وجود دارد و اینها را می بایست بعنوان یک پایه نظری جدی که به عملیات تبدیل شود مورد پردازش قرار می دادیم که به آن ، نپرداختیم!!!

به همین دلیل زمانی که نقشه ساختمانی به گونه ای طراحی می شود که ریشه صله رحم را بزند، ما منفعل هستیم و برنامه ای برای آن نداریم. در این صورت کم کم خانه ها تبدیل خوابگاه می شوند!

چه کار باید می کردیم؟

در هر صورت ، آن طرف غم انگیز ماجرا این است که ما نتوانستیم آن نگاه دینی را در معماری اسلامی ایجاد کنیم و الان که فراگیر شده است، کار چندانی نمی شود کرد. بخشی از بصیرت ناظر به همین پیش بینی ها است. یعنی ما باید تشخیص می دادیم که این سبک برای آینده چگونه اتفاق می افتد؟ باید بدنه انقلابیِ تحصیل کرده و متخصص را همراه می کردیم.

چه کار باید بکنیم؟

بصیرت باید به گفتمانی تربیتی و فکری تبدیل شود و از این قفس موضوعی خارج شود. باید زیرساخت هایش  فراهم شود اگر نه حتی اگر علاقه و خواستن هم در کار باشد، بازهم نمی شود و نتیجه آن همین سبک زندگی است.

و شما بعنوان یک فعال فرهنگی، باید در سبک زندگی یک گام جلوتر از دیگران باشید. و این جلوداری باید در مولفه هایی چون: ارتباطات، اندیشه، حلم، ظرفیت ها، ظرافت ها، برخورد ها و لطافت ها مجهز باشد.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید