تعصب
آیا شما تاکنون با رفتار تعصبی در جامعه رو به رو شده اید؟
به نظر شما جامعه ما تا چه میزان با تعصب رو به رو است؟
تعصب می تواند به این معنا باشد که شما به علت مخالفت با یک شخص، اعمال درست او را هم نادیده بگیرید یا اینکه برعکس به دلیل اینکه طرفدار یک شخص یا جناح هستید، عملکردهای غلط آن شخص یا جناح را نادیده بگیرید. این عملکرد بر خلاف اصل حریت و آزادگی است.
اما چرا افراد یک جامعه متعصب می شوند و راهکار حل این مشکل چیست؟
ما در این نوشتار با ذکر یک مثال بحث تعصب را شرح میدهیم و سپس ریشه تعصب در افراد را معرفی میکنیم.
رئیس جمهور مردمی کانادا !
چندی پیش بود که رئیس جمهور محترم ما در روز اول کار خود به غسال خانه رفت. این کار، کار خوبی بود. همه ما موظف بودیم بگوییم که کار خوبی صورت گرفته است. اما ممکن است منتقدان شخصی ایشان با این امر مخالفت کنند.
در صورتی که اگر مثلا رئیس جمهور کانادا این کار را میکرد همه شبکه های ایرانی به این کار توجه می کردند و می گفتند رئیس جمهور مردمی یعنی این!
ریشه تعصب در کجاست؟
ما به این علت درگیر تعصب می شویم که خودآگاهی نداریم. کسی که خوداگاهی ندارد نمی تواند حرف حق را بگوید و یا حرف حق را بپذیرد.
وقتی کسی که با او مخالف هستید کار درستی انجام میدهد باید بگویید که با اینکه طرفدار او نیستید، کار درست او را تایید می کنید. شما باید آن فعل را تایید کنید نه شخص را. ریشه این رفتارها به خودآگاهی بر میگردد.
این جریان می توانست برعکس هم باشد. یعنی فردی صرفا به این علت که طرفدار یک رئیس جمهور بوده، به یک عملکرد اشتباه آن رئیس جمهور انتقاد نمی کند.
نتیجه گیری
حریت و آزادمنشی بدون ارتباط مستمر با خودتان تقریبا امکان ناپذیر است. این امر باید هم در فرد و هم در جامعه تمرین بشود تا جامعه به یک عقلانیت قابل قبول برسد و بتواند در مقابل این هجمه ها استقامت پیدا کند و کار کند.
