اصلا مهم نیست که چکار کرده ایم!

0

تفاوت فعل و عمل

عمل مختص انسان است. اما فعل را حیوانات هم انجام می دهند! به عنوان مثال، فعل خوردن اگر با نیت ترکیب بشود، تبدیل می شود به عمل خوردن. در غیر این صورت، خوردن فقط یک فعل خواهد بود.

فعل کفایت نمی کند. پس گام اول این است که فعل با نیت ترکیب شود و سپس به عمل تبدیل شود. بعد که به نیت تبدیل شد، باید جهت پیدا کند. در مرحله بعد می توانیم شرایط و ویژگی های مثبت را در عمل خودمان ایجاد کنیم.

یکی از این ویژگی های مثبت عمل ما این هست که در آن سعی وجود داشته باشد. اما این یعنی دقیقا چه مقدار سعی؟

سعی شما کم است یا زیاد؟

سعی شما کم است یا زیاد؟ برای فهمیدن پاسخ این پرسش باید به مقایسه میزان عمل با توان خودتان بپردازید.

در نگاه اول، اصلا مهم نیست که ما داریم چکار می کنیم! ما باید ببینیم که با توجه به آن کاری که می توانیم انجام بدهیم، چکار کرده ایم نه اینکه فقط چکار می کنیم.

اینکه من این کارها را کردم فقط یک بخش ماجراست. اما با توجه به امکاناتی که داشتم چکار کردم؟ با توجه به کارهایی که می توانستم انجام بدهم چکار کردم؟

پس حتما انجام یک سری مقایسه های مبنایی در عمل ما ضرورت دارد. که یکی از این مقایسه ها، مقایسه با توان انسان است. عمل باید با توان انسان مقایسه بشود. به این گفته می شود سعی!

اما چطور بفهمیم سعی ما چقدر است؟ برای این کار باید 3 نوع مقایسه را انجام دهیم:

مقایسه عمل با توان انسان

تصور کنید من 2000 لیتر ظرفیت دارم. بغل دستی ام 200 لیتر ظرفیت دارد. او 200 لیتر آب آورده است و من 300 لیتر. درست است که 300 از 200 بیشتر است، اما این 300 لیتر از 2000 لیتر است. پس حجم عمل مهم نیست. با توجه با ظرفیت اندازه بگیرید. این است که مهم است. این کار باعث میشود انسان دائم حرکت کند و سعی مستمر داشته باشد. یکی از ضرورت های استمرار، توجه به سعی است.

مقایسه عمل با عمل گروه های باطل

 گروه های باطل برای جذب یک انسان چقدر سرمایه میگذارند؟ چقدر وقت صرف می کنند؟ چقدر حوصله دارند؟

آنها برای اینکه بچه های حاشیه ی شهرهای ما را، محرومین ما را، گرفتارهای ما را بتوانند جذب کنند، با محبت، سرمایه گذاری، توجه کردن به یک آرمان بلند و حوصله کافی برای 20 سال سرمایه گذاری، دارند روی نفر به نفر این بچه ها کار می کنند!

ما چکار می کنیم؟ ما چقدر برای کارهای بلند مدت وقت می گذاریم؟ چه حوصله ای داریم؟

پس دومین مقایسه، مقایسه من با عمل اهل باطل هست در مسیر غلط خودشان.

مقایسه عمل خودم با محبوب های دیگرم

من اینجا کار نمی کنم، برای این موضوع کار نمی کنم. ولی وقتی منفعتی، محبوبی، معشوقی داشته باشم به سمت آن می دوم! یعنی در آن واحد برای انجام یک کار خسته ام اما برای انجام کار دیگر انرژی دارم!

اما چطور یک چیز به محبوب و معبود یک انسان تبدیل می شود؟ اساسا محبوب ها و معبودهای انسان حاصل معرفت و شناخت یافتن اوست. انسان وقتی چیزی را بشناسد آن را دوستش می دارد و یا نسبت به آن نفرت پیدا می کند.

معبود واقعی شما کیست؟ معبود واقعی شما آن چیز و آن کسی است که عمرتان را پای آن خرج می کنید.

پس سومین نوع مقایسه سعی، مقایسه عمل تان هنگام انجام یک کار عادی با میزان عمل تان برای کاری که محبوب شماست هست.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید