چطور در خط خودآگاهی بمانیم؟
برای اینکه زندگی شما در مدار خودآگاهی بماند دائماً باید به دو پرسش پاسخ دهید:
- دارم چه می کنم؟
- باید چه بکنم؟
مقصود از مطرح کردن این دو پرسش، مشخص کردن فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب شماست. کجا هستید؟ کجا باید باشید؟ این پرسش ها به شما کمک می کنند نسبت به وضعیت خودتان آگاه شوید و با خودآگاهی در مسیر زندگی گام بردارید.
چه چیزهایی دارید؟
کاربرد پرسش اول، یعنی پرسش «کجا هستم»، مشخص کردن شرایط فعلی شماست؛ شرایط فعلی شما می تواند مرتبط باشد با امکانات فعلی تان. به عبارتی می توانیم این پرسش ها را مطرح کنیم: چه چیزهایی دارم؟ با آنها چه می کنم؟
ما باید مشخص کنیم با دارایی هایمان چه می کنیم. مثلا با چشم هایمان چه چیزهایی را می بینیم، با گوشمان چه چیزهایی را می شنویم، با زبانمان چه چیزهایی را می گوییم، همچنین با آبرو، علم، قدرت، خانه،ماشین و همه این نعمت هایمان چه می کنیم…
پس بخشی از خودآگاهی شامل شناسایی دارایی هایمان و تجدید نظر در استفاده از آنهاست؛ به خاطر می آوریم که چه دارایی هایی داریم که می توانیم در مسیر رسیدن به نقطه مطلوب از آنها استفاده کنیم. حالا زمانی که شما می خواهید از این دارایی ها استفاده کنید با برخی موانع مواجه می شوید؛ در اینجا شما نسبت به نقاط ضعف و قوت خودتان نیز آگاه می شوید.
چه کسانی هدایت می شوند؟
کسی که نیت کند حرکت بکند هدایت می شود. انسان رونده هدایت می شود. آیا میدانید انسان رونده چه کسی است؟
انسان رونده کسی است که دائماً این سوال ها را از خودش می پرسد: چه می کنم؟ چه باید بکنم؟ کجا هستم؟ کجا باید باشم؟
درک فاصله آنچه هستم و آنچه باید باشم حرکت ایجاد می کند. اما اگر به جای توجه به این فاصله، صرفا به نقطه ای که درآن هستیم توجه کنیم و بگوییم: «الحمدالله من اینجا هستم و این شرایط را دارم» هیچ حرکتی ایجاد نمی شود!
پس به خاطر داشته باشید که مشخص کردن نقطه هدف، حرکت ایجاد می کند.