سلام. آیا شما در اطراف خودتان کسی را می شناسید که دغدغه او ثروتمند شدن باشد؟ شاید هم دغدغه خود شما ثروتمند شدن باشد. هیچ ایرادی هم ندارد. مسئله این است که ما ابتدا باید ثروت واقعی را بشناسیم.
اشتباه نکنید! منظور این متن هرگز این نیست که شما پول را نخواهید یا پول به دست نیاورید! بلکه برعکس، هرگاه شما نتوانید ثروت واقعی را شناسایی کنید، در مسیر اشتباهی قدم بر میدارید در نتیجه از هدف خودتان که مثلا درآمد بیشتر هست هم دور می شوید.
آیا شما می توانید ادعا کنید ثروت واقعی را می شناسید؟ اگر نه، این نوشتار را تا انتها مطالعه کنید.
ثروت واقعی چیست؟
قدم اول این است که شما بدانید ثروت واقعی چه چیزی هست. فکر کردن، تعقل، اعتبار، ارتباط، علم، آگاهی های هدفمند و … اینها ثروت هستند.
عجله نکنید! در ادامه متوجه می شوید که چطور داشتن این موارد، منجر به ثروتمندی یک نفر می شود. اینها زمینه ساز ثروت هستند و خودشان هم ثروت هستند.
علم بهتر است یا ثروت؟
خودتان را آزاد کنید از پول. اگر خودتان را از پول آزاد کنید، ثروتمند می شوید. اعتبار از پول مهمتر است. دانش از پول مهمتر است. اینها شعار نیست.
انشای علم بهتر است یا ثروت اساسا غلط است! اصلا این جمله غلطه است، سوالش هم غلط است. علم ثروت است. ای کاش در ذهن ما این مفهوم شکل می گرفت.
چرا علم را به جنگ ثروت و ثروت را به جنگ علم می فرستیم؟ علم خودش ثروت است. این را تمرین کنید.
چرا فکر کردن ثروت است؟
اگر شما فکرتان را به جریان بیاندازید، بعد متوجه میشوید که چقدر ثروتمندید. وقتی شما فکر کردن را بلد باشید، می توانید مسائل را حل کنید. مثلا فرض کنید مسئله شما این است که چطور درآمدتان را افزایش دهید. وقتی شما جواب این سوال رو بخواهید بدهید، جز فکر کردن، تعقل، مشورت و استفاده از ارتباطاتتان چه راه دیگری دارید؟ حالا می فهمید که چرا این موارد ثروت واقعی هستند؟
مگر شما نمی خواهید درآمدتان زیاد شود؟ خوب برای حل این مسئله به چه چیزی نیاز دارید؟
حل کردن این مسئله، فکر می خواهد، مشورت می خواهد و ارتباط و اعتبار می خواهد. خوب اینها ثروت است دیگر! اگر اینها را نداشته باشید نمی تونید جواب سوال را پیدا کنید.