سلام. به عنوان یک پدر یا مادر، احتمالا شما هم نگران این هستید که فرزندتان کم کم از چنگال تربیتی شما خارج شود و به مسیری برود که خوشایند شما نیست. به عنوان مثال برای بیرون رفتن از خانه، همه اطلاعات درست اینکه چرا و به کجا می رود را به شما نگوید بلکه اطلاعات ناقص و نادرست به شما بدهد و …
این اتفاق دور از ذهنی نیست و ریشه آن در رفتار خود والدین است. بسیاری از والدین بلد نیستند که به گونه ای با فرزندشان رفتار کنند که او راحت بتواند حرف بزند!
اجازه بدهید فرزندتان حرف بزند!
حرف من این است که والدین اجازه بدهند بچه ها حرف بزنند. برای اینکه بهتر منظور من را متوجه شوید، به این تمرین توجه کنید:
تمرین توصیف بدون قضاوت
یک تمرین که در این زمینه به والدین می دهیم این است که تمرین کنند وقایع را بدون قضاوت بیان کنند. مثلا پدر خانواده، شب که به خانه می آید، بگوید امشب، 30 تا ماشین جلوی من، پشت چراغ قرمز بودند. یعنی نگوید امروز روزم خراب شد یا روز خیلی بدی داشتم، صرفا وقایع را بدون قضاوت و بدون احساس بیان کند.
اما توصیف بدون قضاوت چه تاثیری در تربیت فرزند شما دارد؟ در حقیقت شما باید بیاموزید که در مقابل رفتار و درخواست های فرزندتان هم بدون قضاوت و جبهه گیری عمل کنید.
برای درک بهتر این موضوع، دوباره به ذکر مثال روی می آوریم:
تربیت فرزند بدون قضاوت
مثلا تصور کنید فرزندتان به شما می گوید می خواهد با دوستانش به کوه برود. پدر و مادرها هم معمولا در پاسخ می گویند: «باز چی شده؟ باز می خواهی با کی بروی؟! و ….» دقت کنید همین کلمه سه حرفی «باز» کار را خراب می کند! همین کلمه باز نطق فرزندتان را می بندد.
شما می توانید خیلی ساده بپرسید: «با چه کسانی می روی؟ برای چی کاری می روی؟ تا کی بر میگردی؟»
البته لحن پرسیدن این سوالات هم خیلی مهم است. یعنی به حالت بازجویی سوال نکنید، بلکه خیلی آرام و صمیمانه سوالات را با فرزندتان مطرح کنید.
وقتی اینطور به آرامی و با آرامش سوالتان را مطرح می کنید، فرزندتان امنیت پیدا می کند و همه اطلاعات لازم را در اختیار شما می گذارد. اما زمانی که با جبهه گیری سوال می پرسید، رفته رفته، فرزندتان اطلاعات را قیچی می کند و فقط آن قسمتی را به شما می گوید که خوشایند شماست!