چرا نیمه پر را نمی بینیم؟
سلام. قبول دارید که امروزه تقریبا همه ما میدانیم که باید روی نیمه پر لیوان و ابعاد مثبت قضایا تمرکز کنیم اما نمی توانیم به خوبی این کار را انجام دهیم؟ شاید از خودتان بپرسید ریشه این مشکل در کجاست و چطور می توانیم از آن رها شویم …
ما باید تمرین کنیم. تمرین، تدریج و تکرار زمینه ساز مهارت هستند. همه ما میدانیم که باید نیمه پر لیوان را ببینیم اما زمانی که در موقعیت قرار می گیریم اینطور عمل نمی کنیم! ما باید تمرین کنیم. اما چه تمرینی؟
تمرین کنید زیبایی ها را ببینید
ما باید تمرین کنیم هر روز که از خانه بیرون می رویم، به قسمت های زیبای مسیر توجه کنیم. به اتفاقات و پدیده های مثبت توجه کنیم. اصلا این یک سنت الهی است که ما باید خوبی ها را فریاد بزنیم. از امروز بیشتر دقت کنید، قطعا زیبایی های بسیاری را تشخیص می دهید.
مثلا سوار اتوبوس می شوید و می بینید که راننده محترم اتوبوس خیلی خوب رانندگی می کند و خوب ترمز می گیرد. یعنی وقتی ترمز میگیرد آدم ها روی هم نمی افتند! شما می توانید هنگام پیاده شدن از اتوبوس همین نکته مثبت را به راننده بگویید و از او تشکر کنید که اینقدر خوب ترمز می گیرد. همین اقدام کوچک و تشکر ساده شما باعث می شود آقای راننده اتوبوس، دو سه ساعت آینده را با انرژی بیشتر و کیفیت بالاتری کار کند.
در ثواب عمل دیگران شریک شوید
حالا اگر شما قبل از اینکه این جمله را به راننده اتوبوس بگویید، یک نیت داشته باشید و بسم الله الرحمن الرحیم بگویید، در ثواب عمل آن راننده، شما هم شریک می شوید. گفتن بسم الله الرحمن الرحیم، مانند سرمایه گذاری است و شما را در آثار مثبت عمل خودتان و دیگران شریک می کند، از امروز تا قیامت!
این یک فرصت است و استفاده از آن هم خودش یک نوع شکار فرصت است. بنابراین شروع کردن کارها با بسم الله الرحمن الرحیم یک نوع شکار فرصت است. حالا که شما دارید کار خوبی انجام میدهید، بیایید با نیابت از امام زمان (عج) و با بسم الله آن کار را انجام بدهید.
این ها همه دستورالعمل های ائمه است. واقعا جای تاسف دارد که ما خیلی اوقات این دستورالعمل ها را نادیده می گیریم چرا که برخی افراد معتقد هستند این ها علمی نیست. در حالی که حرف معصوم علمی ترین حرف است.
باید نگاه ما تغییر کند
ما باید تلاش کنیم و از خداوند مدد بگیریم که این نگاه ما در تقویت بشود. باید فرهنگ سپاسگزاری در جامعه ما و خود ما شکل بگیرد. مثلا وقتی به نانوایی می روید و نانوا نان خوبی به شما تحویل می دهد، جلوی همان صف بگویید آقای نانوا ممنون! نان های شما این ویژگی خوب را دارد.
همین تشکر باعث می شود که نانوا با خودش بگوید ببین نان من این نقص هم دارد که من باید برطرفش کنم. بنابراین این رفتار شما در آن نانوا زمینه تفکر، خودآگاهی و حق پذیری ایجاد می کند.
ما باید تلاش کنیم با رفتارمان زمینه های حق پذیری را در دیگران ایجاد کنیم نه اینکه آنها را ترغیب به لجبازی کنیم. شاید شما هم در برخی ادارات این ادبیات را شنیده باشید که یک کارمند از سر لجبازی به یک نفر دیگر یا همکارش می گوید برو هر کاری از دستت بر می آید بکن!
این لجبازی ها هنر نیست. وقتی انسان درگیر لجبازی است، دارد فرکانس غریزه اش را به جهان می فرستد در حالی که همین انسان می تواند فرکانس وظیفه را به جهان بفرستد، با تغییر نگاه و رفتارش.
از امروز تمرین کنیم
خوب چطور می شود این نگاه را تمرین کرد؟ باید از توجه کردن به همین موارد ساده در طول روز شروع کنیم. از دقت کردن به همین زیبایی ها و نکات مثبت که چند مورد مثال زده شد.
هر شب از خودتان بپرسید که امروز چه صحنه های زیبایی را در اجتماع دیده اید؟ همین صحنه های زیبا را در خانه تعریف کنید.
به بچه ها هم باید همین را یاد بدهیم. مثلا وقتی بچه هاز مدرسه بر می گردند، از آنها بپرسیم که قسمت های مثبت تدریس معلم شان چیست یا از کدام رفتارهای مثبت معلم شان خوششان می آید؟ باید تا آخر سال تحصیلی همین سوال ها را از فرزندانمان بپرسیم تا ذهن آنها را متوجه نکات مثبت کنیم.
بعد بچه ها یاد میگیرین از مثبت ها شروع کنند. باز هم مثل همیشه تاکید می کنیم که این حرف به این معنی نیست که منفی ها را نبینیم. نه! بلکه به این معنا است که ما باید ضمن دیدن منفی ها، به مثبت ها باید خیره بشویم.