تمرین دوم تفکر راهبردی: زندگی هدفمند با مدلسازی شناخت ها

0

تمرین دوم تفکر راهبردی

سلام. در نوشتار قبل اولین تمرین تفکر راهبردی را شرح دادیم. در این نوشتار به معرفی تمرین دوم تفکر راهبردی می پردازیم.

پیش از معرفی تمرین، مجددا یادآوری می کنیم که حین انجام این تمرین ها باید سعی کنید ارتباط این تمرین را با مطالبی که در سلسله نوشتار تفکر راهبردی مطالعه کردید تطبیق دهید تا متوجه نقش این تمرین در تقویت تفکر راهبردی خودتان بشوید.

برای شناخت های خودتان مدل بسازید

برای قسمت های مربوط به شناخت های خودتان یک مدل بسازید. از خودتان بپرسید که شما باید چه چیزهایی را بشناسید؟ احتمالا بخشی از پاسخ های شما شامل این موارد می شود:

من باید خودم، وظیفه هایم، دشمنانم، همراهانم، سرمایه هایم، اهدافم و … را بشناسم.

سپس از خودتان بپرسید که هر کدام از این موارد را «چگونه» باید بشناسید.

سیستم ذهنی افراد هدفمند

این پرسش «چگونگی» رفته رفته در شما یک سیستم خودکار را فعال میکند. این سیستم فکری خود به خود به رفتار شما جهت میدهد، حتی به خورد و خوراک شما جهت میدهد. یعنی دقت می کنید چه چیزی بخورید که مفید باشد. ادامه این روند شما را به یک زندگی هدفمند می رساند.

هدفمندی یعنی رسیدن به هدف؟

راهبرد اصلی ما این است که برویم به سمت ایجاد یک زندگی هدفمند. هدفمندی با رسیدن به هدف تفاوت دارد.

در دل هدفمندی رسیدن به هدف نیز وجود دارد. داشتن زندگی هدفمند، یعنی رسیدن به «جریان هدفمندی».

رسیدن به هدف، اصل اساسی ما نیست! بلکه اصل برای ما رسیدن به این جریان هدفمندی است.

رسیدن به هدف یعنی شما با خودتان قرار می گذارید تا به یکسری نقاط برسید که این نقاط شما را قوی تر، زیباتر و خاص تر می کند. درست! اما اگر به این اهداف نرسیدید چی؟ مسلما ضربه می خورید.

اما اگر برای شما هدفمند بودن اصل باشد دچار این مشکل نمی شوید. هدفمندی در زنجیره حرکت شما اقدام ایجاد می کند. این زیستن با هدف است که ارزشمند است.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید