چگونه در کسب و کارمان موفق شویم؟

0

موفق شدن در کسب و کار یعنی…

گاهی بحث و سوالاتی مطرح میشود میان ما و دوستانی که می خواهند یک سازمانی را شکل بدهند و یک جریان ایجاد کنند. وقتی صحبت از این می شود که چطور در کسب و کارمان موفق باشیم، یک گزاره مهم دیگر در ارتباط با این موضع مطرح می شود: چطور از مسیر اهدافمان خارج نشویم؟!

آیا ارتباط این دو موضوع را متوجه شدید؟ یکی از دلایل مهم عدم موفقیت کسب و کارهای نوپا خروج از مسیر اصلی و اولیه اهدافشان است، در نتیجه وقتی به دنبال این هستیم که کسب و کار موفقی داشته باشیم، یکی از موضوعاتی که باید دنبال کنیم این است که چطور از مسیر اهدافمان خارج نشویم!

چطور از مسیر اهدافمان خارج نشویم؟

خارج نشدن از مسیر اهداف و موفق شدن یک سازمان یا کسب و کار،  نیازمند یادآوری مستمر اهداف، انگیزه ها، ارزش ها، اصول، چشم اندازها، رسالت، ماموریت، راهبرد و … است. همه اینها باید مشخص بشود و دائما باید چک بشود.

غفلت هایی که به شکست منجر می شود، در واقع حاصل همین بی توجهی به هدف ها، بی توجهی به آرمان ها و بی توجهی به واقعیت وجودی خودمان است.

نخ تسبیح سازمان شما!

بنابراین اگر ما می خواهیم در یک مجموعه ای موفق باشیم دائما باید این ذکر را داشته باشیم. ذکر یعنی یادآوری. یعنی دائما ذهن ما درگیر باشد. درگیر چه چیزی؟

درگیر آن نظام. نظام یعنی آن نخ تسبیحی که مجموعه کارهای ما را همیشه در یک زنجیر نگه میدارد. اگر این نخ تسبیح باشد، نگران تنوع نیستیم. نگران تفاوت نیستیم. ولی اگر این نخ تسبیح نباشد، حتی اگر همه چیز شبیه هم باشد، باز هم دچار پراکندگی خواهیم شد. منظور من این است که اگر ما می خواهیم یک سازمان خوبی داشته باشیم، نظام فکری، نظام تربیتی و نظام اخلاقی آن را باید کاملا مشخص کنیم.

این سه نظام ضرورت دارد. باید بتوانید به صورت مشخص بگویید مجموعه ما نظام فکریش این است. یعنی مجموعه سوالاتی که در ذهنش هست اینهاست. یعنی دقیقا گزاره های معرفتی این سازمان مشخص است.

گزاره های معرفتی سازان خود را بنویسید

من پیشنهاد می کنم دوستان گزاره های معرفتی شان را یواش یواش بنویسند. حالا ممکن است هر ماهی یک جمله یا دو جمله بنویسند. به عنوان مثال می توانید بگویید:

  • من در این سازمان و در این حرکتی که دارم انجام میدهم، به دنبال این هستم که آدم ها قبل از خریدن کتاب، تعدادی سوال طرح کنند.
  • من به دنبال این هستم که آدم ها قبل از خرید مسکن، چرایی و چگونگی کار را مشخص بکنند.

مثال میزنم. حالا در هر حوزه ای که دوستان دارند کار می کنند به همین صورت آماده کنند: من به دنبال این هستم که …

پرسیدن دائم این سوالات زنجیره فکری شما را مشخص می کند:

من در سازمان خودم به دنبال این هستم که …

  • حالا چرا دنبال این هستم و دنبال چیز دیگری نیستم؟
  • چه چیز باعث شد که دنبال این باشم؟
  • از کجا می فهمم که دنبال این هستم؟
  • تا کی دنبال این هستم؟
  • چگونه دنبال این گزاره می افتم؟

شکل گیری نظام فکری در سازمان چه فایده ای دارد؟

این نظام فکری و معرفتی باید شکل بگیرد و این نظام معرفتی و فکری، نظام تربیتی را شکل میدهد. یعنی زمینه هایی که من زمنیه سازی کنم برای اینکه این اتفاق بیوفتد را یواش یواش مشخص میکند.

یعنی رفته رفته مشخص می شود که با توجه به این نظام فکری، ارتباط سازمان من با آدم ها باید اینگونه باشد…

من چون میخواهم این اندیشه را گسترش بدهم، پس باید فرصت بدهم آدم ها انتخاب کنند. پس چون میخواهم به آنها فرصت انتخاب بدهم باید محیط امنی به آنها بدهم. در نتیجه لازم است در این قسمت محیط سازمان یک صندلی قرار دهم. یا این دیوار دفتر را یک رنگ آرامش بخش بزنم و ….

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید