نقش شما برای من مناسب تر است!
فرض کنید در یک تشکیلات، آقای بهرامی مدیر داخلی تشکیلات است و در لیست وظایف خودش 20 وظیفه دارد. آقای احمدی نیز یکی از اعضای تشکیلات و مسئول یکی از طرح های اجرایی آن است.
مدتی است که موضوعی فکر آقای احمدی را دگیر کرده است. او فکر می کند که آقای بهرامی در سمت مدیر داخلی تشکیلات، چهار مورد از وظایف خودش را نمی تواند به نحو عالی به انجام برساند در حالی که اگر این وظایف به او (آقای احمدی) محول شود او می تواند به خوبی این وظایف را به انجام برساند.
به نظر شما وظیفه آقای احمدی در این شرایط چیست؟ او باید این تفکر خودش را نزد آقای بهرامی مطرح کند یا اینکه باید برای حفظ ادب و احترام و اخلاق تشکیلاتی از ابراز این تفکر اجتناب کند؟
اگر نگویید خیانت کرده اید!
خیانت است اگر آقای احمدی این تفکر خودش را نزد آقای بهرامی مطرح نکند! البته ابراز این ایده و تفکر یک شرط دارد. آقای احمدی باید مطمئن شود که در این فکر او حسادت، انتقام و کل کل جایی ندارند.
آقای احمدی باید نزد آقای بهرامی برود و به او بگوید که مثلا به این شش دلیل بهتر از او می تواند بخشی از وظایف او را انجام دهد.
مدیر تشکیلات چه باید بکند؟
تفاوتی ندارد که این انتقادات به خود آقای بهرامی (مدیر داخلی تشکیلات) منتقل شود یا به رهبر یا مدیرکل تشکیلات؛ در هر صورت واکنش درست این است که آنها به دقت دلایل مطرح شده توسط آقای احمدی را بررسی کنند و چنانچه دلایل ایشان درست باشد این مسئولیت ها را به ایشان محول کنند.
آقای بهرامی مدیون است اگر ناراحت شود و مدیون است اگر بخواهد علی رغم اطمینان از درست بودن دلایل آقای احمدی با پیشنهاد او مخالفت بکند.
این رفتار درست تشکیلاتی است که متاسفانه امروز در سازمان های دولتی ما کمتر به چشم می خورد. به عنوان مثال به رفتار کاندیدهای نمایندگی مجلس دقت کنید، آیا آنها با این شیوه انتخاب می شود؟ خیر! سخن اکثر آنها این است که بقیه بد هستند و من خوبم.
اگر من جای آقای احمدی بودم …
کسی که احساس می کند بهتر از دیگری می تواند بخشی از وظایف او را انجام دهد باید ابتدا با خودش خلوت کند تا دلایلش برای این تفکر مشخص شود و مطمئن شود که نیت خالصی دارد، سپس دو رکعت نماز بخواند و بعد پیشنهادش را مطرح کند.
روش دیگر نیز این است که این فرد به جای ارائه مستقیم پیشنهاد خودش، زیرآب زنی کند و پشت سر مدیر یا همکار خودش صحبت کند؛ از طرفی وقتی این صحبت ها به گوش مدیر او برسد، مدیر نیز در مقابل او می ایستد تا جایگاه خودش را حفظ کند.
متاسفانه چیزی که امروز در سازمان های کشور ما مشاهده می شود بیشتر شبیه روش دومی است. در حالی که نگاه درست تشکیلاتی و نگاهی که در جبهه های دفاع مقدس وجود داشت از نوع روش اول است.
من معتقدم که بیش از هشتاد درصد از نگاه های تربیتی و تشکیلاتی دوران دفاع مقدس به این نسل منتقل نشده است و شهدا همچنان غریب هستند.