کپی برداری از بزرگان می تواند مضر باشد
یکی از مشکلاتی که امروز در فضای تربیتی کشور دیده می شود، کپی برداری بدون تفکر افراد از بزرگان است. به عنوان مثال فردی را دیدیم که آجیل نمی خورد. وقتی از او علت را جویا شدیم متوجه شدیم که او به این علت که فلان فرد بزرگ آجیل نمی خورده است، تصمیم گرفته که دیگر آجیل نخورد!
شاید به نظرتان خنده دار برسد اما این مثال واقعی است و مواردی از این دست زیاد مشاهده شده است. حالا اگر به پشت پرده این ماجرا نگاه کنید می بینید که مثلا آن فرد بزرگ تصمیم داشته که قند خونش را پایین بیاورد، در نتیجه رژیم گرفته و پشت این رژیم هم قصد مبارزه با نفس وجود داشته است. اما این فرد بدون در نظر گرفتن مبنای رفتار این فرد بزرگ، صرفا سطح رفتاری او را تقلید کرده است.
سیره شهدا هم بدآموزی دارد؟
در ارتباط با سیره شهدا هم گاه شاهد همین نوع از تقلیدات هستیم. برخی از جوان ها این کتاب ها را میخوانند و بدون فکر شروع به تقلید سطح رفتاری این شهدا میکنند. آن هم فقط آن سطح رفتاری که در این خاطرات منعکس شده نه کلیت رفتاری شهدا.
به عنوان مثال فلان شهید با دوستانش تا صبح در بهشت رضا میماندند، یک جوان هم در تقلید این رفتار با دوستانش تا ساعت 2 صبح از این تشکیلات به آن تشکیلات (یا مراسم یا بهشت رضا یا …) میرود و آخرشب هم با حس خوب مردانگی به خانه بر میگردد.
اما این جوان آن قسمت زندگی شهید که وقتی در زمان مرخصی به خانه میرسید و میدید پدرش در حال نقاشی خانه است، بلافاصله میرفت روی پله های نردبان تا خانواده اش را یاری کند در نظر نمی گیرد. چرا که این بخش از زندگی شهید ممکن است در کتاب خاطرات او انعکاس نیافته باشد.
چه چیزی را کم داریم؟
چیزی که در اینجا کم داریم، مدل اندیشه سیستمی در برخورد با این مباحث است. ما حتی در تفسیر روایت های معصومین باید این حجت را داشته باشیم که: توصیه های معصوم در هر روایت به چه شخصی است؟ در چه زمانی است؟ برای چه موردی است؟ در چه شرایطی است؟ و …
برای غیر معصوم که حتما باید این اتفاق بیوفتد. اما این اتفاق نمی افتد و همین می شود که فرزندان ما دارند گمراه می شوند با کپی برداری اشتباه از رفتار بزرگان.