انسان مناسبت های اقتصادی را تغییر میدهد
انسان خودساخته ای را تصور کنید که بخل، حسد، حرص و ترس درون او وجود ندارد. این چنین انسانی معاملات تجاری اش متفاوت با سایر افراد جامعه خواهد بود. مسلماً انسانی که ترس نداشته باشد احتکار نمی کند؛ فروشنده ای که امنیت داشته باشد، دروغ نمی گوید، احتکار هم نمی کند و …
اگر در جامعه ای، هم فروشنده و هم خریدار این چهار ویژگی منفی که در بالا ذکر شد را نداشته باشند ما شاهد یک فضای اقتصادی سالم در جامعه خواهیم بود.
بنابراین در میابیم که «انسان است که مناسبت های اقتصادی را تغییر می دهد». در نتیجه می توانیم نتیجه بگیریم که ساخته شدن انسان ضرورت دارد بر ساخته شدن اقتصاد؛ به عبارت دیگر تربیت تقدم دارد بر اقتصاد.
چرا جامعه ما به تربیت انسان نمی پردازد؟
ما میدانیم که اگر انسان ساخته بشود، فضای اقتصادی سالم و پویایی در جامعه حاکم خواهد شد، منتهی چون این کار، کار سختی است به آن نمی پردازیم!
اما اگر چهل سال قبل به این امر می پرداختیم امروز نتایج فوق العاده ای کسب می کردیم؛ اگر چهل سال پیش باور می کردیم که باید با این مدل تربیتی حرکت کنیم امروز خیلی جلوتر بودیم.
البته چهل سال قبل نیز افرادی بودند که چنین نگاهی داشتند، اما تقریبا همه آنها شهید شدند.
اگر آن هفتاد و دو نفری که در کنار شهید بهشتی و شهید مطهری شهید شدند، شهید نمی شدند ما خیلی زودتر به این نگاه می رسیدیم.
یکی از کلان مشکلات کشور ایران
امروز یکی از کلان مشکلات کشور ما همین کمبود افراد خودساخته است. انسان خودساخته فردی است که می تواند از تعلق های خودش دست بکشد. این تعلقات ممکن است شامل ثروت، شهرت، شهوت یا حتی تعلق ترک دنیا باشد!
به نظر میرسد راهکار بنیادی حل این مشکل، تمرین کردن این ویژگی ها در قالب مجموعه های تربیتی و در تشکیلات فرهنگی باشد.