آیا در تیم و سازمان هم انسان ساخته می شود؟

تفاوت رشد انسان در تیم ها و تشکیلات در چیست؟

مثلا در شرکت های بازاریابی شبکه ای هم افراد را منظم و توانمند می کنند اما هدف آنها این است که این انسان بتواند برای شرکت پول در بیاورد. یعنی هدف، چیزی پایین تر از خود انسان است.

بنابراین ما رشد کردن افراد در سازمان ها و تیم ها را نفی نمی کنیم، اما اینکه شما تبدیل به چه چیزی بشوید یک بحث است و اینکه برای چه منظور و هدفی تبدیل به آن می شود بحث دیگری است.

هدف نهایی چیست؟

انسان مانند معدن است. معدن ابتدا کشف می شود سپس سنگ آهن از آن استخراج می شود و این سنگ ها تبدیل می شوند به آهن، در نهایت هم با این آهن ها اتوموبیل ساخته می شود. سازمان و تیم تا اینجای کار را خوب انجام می دهند اما برای اینکه این ماشین باید به چه سمتی برود برنامه ای ندارند.

انسان را هم می توان به شکل یک انسان منظم شکل داد اما مهم این است که این نظم جهتش به کدام طرف است.

نقطه منفی سازمان های غربی چیست؟

آیا شما فکر می کنید که افرادی که در شرکت های مطرح گوگل، ناسا و یا سایر شرکت های صهیونیستی کار می کنند افراد بی بند و بار، بی اخلاق، دروغگو یا بی ادب هستند؟

مسلما خیر! در بحث بر سر مقایسه تشکیلات های اسلامی ما با این سازمان های غربی نباید این نکته را پنهان کرد. همه این ویژگی های مثبت در آن سازمان ها هم وجود دارد اما بحث بر سر این است که این نظم و هدفمندی آنها در جهت چه هدفی به کار گرفته شده است.

تفاوت تشکیلات با تیم

پس متوجه شدیم که تفاوت تشکیلات با تیم ها و سازمان ها در هدف و جهت آنها است.

در تشکیلات آنچه مهم است نقش افراد است. در تیم و سازمان شغل افراد مهم است.

در شغل اندازه استعداد مهم است اما در تشکیلات ترکیب استعداد مهم است.

در تیم و سازمان اینکه چه استعدادی دارید اهمیت دارد اما در تشکیلات اینکه با استعدادتان چه می کنید مهم تر است.