اقتضای تشکیلات ایستادن به پای افراد است
اینکه تشکیلات بخواهد برای رشد و تغییر یکی از افراد، به مدت سه ماه، شش ماه یا یک سال فعالیت های خودش را معلق کند، اقتضای تشکیلات و تصمیم قبلی خودش بوده است. مبنای تشکیلات ساخته شدن این فرد بوده است، بنابراین اگر لازم ببیند در جهت تغییر این فرد برای مدتی فعالیت های خودش را معلق بکند این کار را خواهد کرد.
هزینه ای که خانواده متقبل نمی شود!
نکته مهم این است که حتی پدر و مادر افراد نیز حاضر نیستند این وقت و هزینه را برای تغییر فرزندشان صرف کنند؛ چرا که این فرایند هزینه بر است و انجام دادن آن توجیه ندارد.
این در حالی است که هزینه کردن برای آموزش های از جنس مهارت آموزی برای خانواده ها توجیه دارد. به عنوان مثال، همین پدر و مادر برای کنکور فرزندشان هزینه می کنند. حتی ده برابر بیشتر از مخارج شرکت در کلاس های تربیتی، برای کلاس های آموزش تست زنی کنکور هزینه می کنند و از این هزینه کردن ناراحت هم نیستند.
علت این است که آنها نتیجه هزینه کردن در کلاس های کنکور را می توانند ببینند؛ اما چند خانواده پیدا می شوند که فرزندشان را به یک مجموعه بسپارند تا زمینه های فکری را در او شکل دهند که 6 سال دیگر نتیجه آن دیده می شود؟
تشکیلات گاهی اوقات برای رشد افراد هزینه هایی می کند که حتی پدر و مادر او هم حاضر به انجام این هزینه های نیستند چرا که این زحمات 10 سال دیگر نتیجه می دهند.
چرا تشکیلات پای یک نفر می ایستد؟
چون روند تربیت افراد سنگین و دشوار است، این بار روی زمین مانده و بجز تشکیلات کسی از این روش دفاع نمی کند. حتی وقتی ما می گوییم تشکیلات پای این افراد می ایستد، عده ای به سادگی می گویند:
تشکیلات بیخود کرد ایستاد! این تشکیلات به جای این کار می توانست برود و ده تا کتاب چاپ کند. اصلا چرا تشکیلات نرفت به تربیت افراد دیگر بپردازد؟ تربیت چند انسان دیگر بهتر از منتظر ماندن برای یک انسان نبود؟!
پاسخ این است: تشکیلات برای شناسایی و تصمیم اینکه پای یک نفر بایستد مبنا دارد. شاید در نگاه اول، گذر از یک نفر و کمک به ساخته شدن چند انسان دیگر تصمیم بهینه تری باشد، اما گاه همان یک نفر اگر تربیت شود، جلوی فساد چندین نفر دیگر را می گیرد.