واکنش ما به نگرش های سیستمی دین اسلام

0

دین اسلام نگرش سیستمی دارد

اگر به بررسی احکام و قوانین دین اسلام و احکام تحریف نشده سایر ادیان الهی بپردازیم متوجه میشویم که ادیان نگرش سیستمی دارند. ادیان با نگرش سیستمی خودشان مشکلات انسان ها در اجتماع را پیش بینی کرده اند و برای جلوگیری از این مشکلات احکامی را وضع کرده اند.

در واقع ادیان الهی نه فقط جامعه، بلکه انسان را هم به صورت یک سیستم می بینند و احکام و قوانینی جهت حرکت صحیح هر دو این سیستم ها وضع کرده اند.

اغلب مشکلات اجتماعی ما ریشه در تفکر خطی دارند. به این معنا که ما تنها به حادثه ها توجه می کنیم در حالی که باید فرایندها را مد نظر قرار دهیم. اتفاقا شاخص های دین ما، شاخص های فرایندی هستند. در ادامه به یک شاخص فرایندی در اسلام اشاره می کنیم که همه ما آنرا می شناسیم.

لیس الانسان الا ما سعی

خداوند در آيه ۳۹ سوره «نجم» می‌فرمايند: ليس للانسان الا ما سعی: برای انسان چيزی جز تلاش و كوشش او نيست

این یک شاخص فرایندی مهم است. خداوند در این آیه بر اهمیت کسب نتیجه تاکید نکردند بلکه بر اهمیت سعی انسان تاکید کردند. چرا که سعی یک فرایند ادامه دار است.

اگر انسان برای سعی ارزش قائل باشد می تواند مسیر طولانیِ تا هدف را طی کند. اما اگر روحیه یک انسان نتیجه محور باشد نمی تواند بدون کسب نتیجه برای مدت زیادی در یک مسیر به حرکت خود ادامه دهد.

به نظر شما در نظام آموزشی ما تا چه میزان به این شاخص اهمیت داده شده است؟ آیا در مدارس ما بر اساس سعی دانش آموزان به آنها نمره داد می شود؟!

وقتی این دست پرسش ها مطرح می شوند ما متوجه می شویم که متاسفانه ما هنوز نتوانسته ایم شاخص های دینی خودمان را در جامعه رواج دهیم.

دستورات سیستمی اسلام در اقتصاد

به احکام اسلام در زمینه های اقتصادی هم که نگاه کنیم ردپای نگرش سیستمی را میابیم. در اقتصاد اسلامی: خمس، زکات، قرض الحسنه، مفهوم برکت، اهمیت سحرخیزی، انفال، انفاق، تعاون، صدقه و … مطرح شده اند. تمام این دستورات حاصل یک نگرش سیستمی هستند.

این دستورات حکیمانه حاصل اشراف مخلوق بر سیستمی است که خودش خلق کرده است. خداوند میداند که انجام این دستورات، انسان و جامعه انسانی را در مناسب ترین مسیر اقتصادی قرار می دهد.

همه این قوانین در کنار هم یک شبکه بی نظیر اقتصادی را تشکیل می دهند. اما متاسفانه ما هنوز بعد از 40 سال نتوانسته ایم این دستورات را در قالب یک زنجیره درست کنیم. علتش هم عدم درک رابطه هاست. ما رابطه بین صدقه و معرفت، رابطه بین انفاق و توحید و … را هنوز متوجه نشده ایم.

نگاه ما به دستورات دینی اسلام چیست؟

در پایان لازم است همه ما این موضوع را برای خودمان مشخص کنیم که به راستی ما مفاهیم دینی خودمان را به عنوان مفاهیم قطعی قبول کرده ایم یا فکر می کنیم باید ابتدا این دستورات را آزمایش کنیم و بعد اگر جواب مثبت داد آنها را بپذیریم؟

در واقع ما خیلی از اوقات بدون اینکه خودمان متوجه باشیم با نگاهی سکولاریزم به مفاهیم دینی خودمان می نگریم. در حالی که در موارد متعدد برای ما ثابت شده است که دستورات اسلام، حتی آنهایی که در ابتدا برای ما دلیل مشخصی ندارند، همگی حاصل یک نگاه سیستمی هستند.

راه درست این است که ما این دستورات را باور کنیم. همانطور که نقش روزی حلال در تربیت فرزند را پذیرفته ایم.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید