منظور استاد صفایی حائری از «شهود» چیست؟

0

پرسش شما:

معروف است که آقای صفایی حائری، بر خلاف علمای دیگر خیلی برای شهود ارزش قائل بودند و بر اساس شهود تصمیم گیری می کردند. پرسش این است که ما چطور می توانیم این شهود را از وسوسه های شیطانی تفکیک کنیم؟ آیا هر فرد خودش می تواند این شهود را تشخیص دهد یا اینکه به کمک یک ولی احتیاج دارد؟

منظور استاد صفایی از شهود چیز دیگری است!

در ابتدا باید بگویم که تعریف شهود از نگاه استاد صفایی حائری با آنچه که در ذهن ما هست متفاوت است. معمولا آنچه که ما از شهود در ذهن مان داریم درگیر با عالم ماورایی است، در حالی که شاید بتوان گفت آقای صفایی با این نوع شهود مخالف است!

استاد صفایی می گویند که شما برای همین چیزهایی که با چشم عادی می بینید برنامه ای ندارید، پس نباید به سراغ دیدن اصل افراد و اتفاقات با چشم برزخی بروید؛ اگر شما به چنین شهودی دست پیدا کنید و بفهمید که مثلاً اصل یک آدمی گرگ است، هزار برابر الان باید کار کنید و در جهت اصلاح آنچه می بینید تلاش کنید.

بنابراین استاد صفایی معتقد است که ما به آن نوع از شهود احتیاجی نداریم. بلکه شهودی که استاد صفایی به آن معتقد است حاصل نوعی تفکر و تدبر در جهان است.

به عنوان مثال، شما می توانید با نگاه کردن به یک لیوان به این شهود برسید که همانطور که این لیوان شکستنی است، هستی نیز شکستنی است.

شهود استاد صفایی حائری تکیه بر خودآگاهی دارد

ریشه شهود استاد صفایی حائری «تفکر» و «تعقل» است. بر اساس همان استانداردهای درونی انسان. در واقع خودآگاه کردن انسان اصل است نه دیگرآگاه کردن او!

در واقع مقصود استاد صفایی از شهود، همین زندگی کردن با خودآگاهی است. بد نیست در اینجا نگاهی به زندگی خودمان بیاندازیم؛ آیا شما با خودآگاهی زندگی می کنید؟ شاید بپرسید زندگی کردن با خودآگاهی به چه معناست؟

ما دو راه در پیش رو داریم. راه اول این است که در طول روز هنگام مواجهه با حوادث، تعقل و شهود خود را کنار بگذاریم و با خودمان بگوییم که فعلا کارهای مهم تر داریم و شب می توانیم در مورد وقایع تعقل کنیم. این راه بیشتر بازی کردن با شهود است.

راه دوم، زندگی کردن با شهود است. یعنی مواجهه خودآگاهانه و با تعقل نسبت به هر یک از وقایع روز خودمان.

زندگی کردن با شهود یعنی …

زندگی کردن با شهود یعنی شما هر لحظه بهشت و جهنم را مقابل خودتان ببینید. کسی که دائماً بهشت و جهنم را مقابل خودش می بیند بی تفاوت نیست و مشغول است.

همین الان فرض کنید که شما یک لیوان آب را در دستت تان گرفته اید. اگر نگاه شما این باشد که دستی که خدا به شما داده است، آبی را گرفته که نعمت خداست، این نگاه برای شما بهشت را می سازد. اما در همین شرایط، اگر نگاه شما این باشد که دست، مال خودتان است، این نگاه جهنم را برای شما می سازد.

فرض کنید که می خواهید یک لیوان آب میوه را بنوشید. یک وقت هست که شما می گویید می خواهید این آب میوه را بنوشید چون “دلتان می خواهد”؛ در این شرایط شما همانقدر می نوشید که دلتان می خواهد!

اما یک وقت دیگر هست که شما می گویید این آب میوه را به امر خداوند می نوشید؛ در این شرایط شما قدر خداوند را نیز قبول می کنید، یعنی به اندازه ای می نوشید که رضایت خداوند را در بر داشته باشد و اصراف نمی کنید.

مقصود استاد صفایی از «شهود» همین گره خوردن دائم تصمیمات و رفتار ما با تدبر است.

خواهشاً کمی مشرک شوید!

همیشه شنیده ایم که انسان نباید مشرک شود؛ یعنی نباید برای خداوند شریکی قائل شود. اما به راستی خداوند چقدر در لحظات و اعمال ما حضور دارد؟

چندی پیش آقایی با طنز تلخی گفت خواهشاً کمی مشرک شوید و خدا را نیز در اعمال و تصمیمات روزانه خودتان شریک کنید!

ما تا چه میزان خداوند را در زندگی مان شریک کرده ایم؟ اگر خداوند را در تمام لحظات خودمان شریک کرده باشیم به درجه اعلای این شهود رسیده ایم.

اگر اعمال ما به گونه ای بوده که پس از انجام آنها دست خودمان را داغ کرده ایم که دیگر آن اعمال را تکرار نکنیم، قطعا خدا در آن اعمال نقشی نداشته است!

هرگاه انسان بتواند زندگی اش را از مدار غریزه ها به مدار وظیفه ها و انتخاب ها ارتقا دهد، به زندگی با شهود نزدیک شده است.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید