پرسش شما:
اشتباه ما والدین دهه 40 و 50 چه بوده که بچه ها میگن شما مقصر بی توجهی ما به مسائل دین هستید؟
پاسخ:
سلام. در واقع نمی توان به صورت قطعی پاسخی به این پرسش داد چراکه برای هر فرد باید تمام زمینه ها جداگانه بررسی شوند. اما در صورت کلی در این نوشتار مجموعه ای از دلایل و راهکارها مطرح می شوند که ممکن است پاسخ سوال شما باشند.
غفلت ما پس از اتمام جنگ
شرایط ما در دهه چهل و پنجاه به گونه ای بود که به یک آستانه رنج از یک طاغوت رسیده بودیم، از طرفی امامی هم در جامعه حضور داشت. مجموعه این عوامل در ما احساس نیاز برای حرکت را ایجاد میکرد. حتی اوایل دروان دفاع مقدس هم این حس در میان ما وجود داشت اما پس از آن رفته رفته دچار غفلت شدیم. شاید بتوانیم بگوییم دچار غرور شدیم.
بی توجهی به ابعاد مختلف فرزندانمان
ما نسبت به ابعاد مختلف فرزندانمان بی توجه شدیم. در واقع گفتمان ما دچار تحول شد. در همان زمان هم عده ای از اندیشمندان نقد داشتند که چرا ما کلمه سازندگی را محدود کرده ایم به سازندگی عمرانی و ساخت در و دیوار؟
چرا کلمه «سازندگی» در ذهن ما رفت به سمت دنیا؟ در صورتی که سازندگی روح، روان، انتقاد، فکر، اخلاق و … هم مهم بود. ما همه اینها را فراموش کردیم. شاید ما با خودمان فکر میکردیم همین که انقلاب کردیم همه چیز خود به خود درست میشود و این تفکر موجب کم کاری ما شد.
کم توجهی به خانواده
یکی از موارد بی توجهی ما «خانواده» بود. ما خانواده را جدی نگرفتیم. البته در این زمینه تهاجم فرهنگی دشمن هم نقش موثری را ایفا کرد!
راه حل چیست؟
پرسش مهم این است که الان ما باید چه کار بکنیم؟ پاسخ این است: توبه! اما توبه همراه با عمل …
ما از خدا میخواهیم که ما را به خاطر این کم کاری ها ببخشد. به این معنا که از خداوند میخواهیم ما را یاری کند تا ادامه مسیر را با سعی و تلاشی حرکت کنیم که مورد رضای او باشد.
از روایات اینطور برداشت میشود که ملاقات با یکدیگر، برگذاری مذاکرات و معاملات بین یکدیگر، مجالست و راه اندازی گفتگوهای علمی می تواند کمک کند برای جبران کم کاری های ما در این چند دهه.